لیلی و مجنون وبلاگی با کولباری از عشق و صمیمیت را در اختیار شما دوستداران زندگی قرار می دهم امیدوارم لذت کافی را ببرید آخرین مطالب آرشیو وبلاگ لینک های ویژه آمار وبلاگ
پنج شنبه 92 خرداد 16 :: 10:21 عصر :: نویسنده : سجاد محروقی
موضوع مطلب : پنج شنبه 92 خرداد 16 :: 10:20 عصر :: نویسنده : سجاد محروقی
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست… موضوع مطلب : پنج شنبه 92 خرداد 16 :: 10:16 عصر :: نویسنده : سجاد محروقی
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاد در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال وقتی قفس پر زدن چلچه هاست بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست باز می پرسمت از مساله و دوری عشق و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست موضوع مطلب : پنج شنبه 92 خرداد 16 :: 10:11 عصر :: نویسنده : سجاد محروقی
دل، ماهی خستهای که در تور افتاد در چاله عجب نیست اگر کور افتاد از عشق چه خیر غیر ناکامی دید؟ بر چاک چه جز وصلهی ناجور افتاد؟ از اصل خودش دور شد و بالا رفت این بود که فوارهی مغرور افتاد بسیار به غیر او دلم شد نزدیک تا از غم عشق او کمی دور افتاد بسیار به صخرهها سرش را دریا کوبید بیفتد از سرش شور، افتاد؟ من با غم او از خود او دوستترم او با غم من از خود من دور افتاد! با اینهمه راضیست نشابوری که از چنگ مغول به چنگ تیمور افتاد موضوع مطلب : |
||